۩ روستای تاریخی گنزق ۩



  ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون
کننده حالی به حالی دی درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی
اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم . گر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن سال نو مبارک

 

 

 

 

سنت های جالب و کهن عید نوروز از کجا آمده اند؟

نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با یکم فروردین ماه، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران ایران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز هم مردم مناطق گوناگون فلات ایران، نوروز را جشن می‌گیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است که امروزه به آن برابری بهاری می‌گویند.

شهر سرعین به عنوان قطب چشمه های آبگرم در نخستین روزهای سال 1398 مملو از مسافران نوروزی شده و حال و هوای ایام عید سال های گذشته دوباره در این شهر گردشگری حاکم شد.

آب های گرم شهرستان سرعین که از زیر زمین جوشیده و حاصل فعالیت پنهان آتشفشان خاموش کوه 4811 متری سبلان است، همه ساله پذیرای خیل کثیری از گردشگران داخلی و خارجی می باشد.
چشمه های آبگرم سرعین هر کدام برای درمان دردها و بیماری های عضلانی و استخوانی، رماتیسم، قلب، اعصاب و روان، چشم، زردی، پوست و. مورد استفاده مسافران قرار می گیرد.
مجتمع آب درمانی سبلان سرعین، آبگرم قره سو (اعصاب سویی)، چشمه گوز سویی (آب چشم)، آبگرم ژنرال (جنرال)، آبگرم گاومیش گلی، آبگرم پهنلو (پهن ‌سو)، آب درمانی بش باجیلار (پنج خواهران)، مجتمع آب درمانی سرعین ایرانیان، مجتمع هتل و آب درمانی قهوه سویی مهمترین مراکز آبگرم سرعین است.
علاوه بر مجتمع ‌های آبگرم متعدد مدرن، تپه باستانی آناهیتا ، مجموعه تفریحی و پیست اسکی آلوارس ، غارهای تاریخی روستای گنزق ،امامزاده سیدصادق گنزق ،قلعه گنزق کهن  ، روستای ییلاقی بیله ‌درق ، دهکده صخره‌ ای ویند کلخوران ، امامزاده عبدالله آتشگاه و سید ابوالقاسم ، آتشکده آذر فریق آتشگاه ، آبشار چشمه گورگور ، دربند ورگه ‌سران ، ییلاقات عشایری در دامنه کوه سبلان ، چشمه معدنی و گازدار روستای ارجستان ، کمپینگ گلدشت و منطقه گردشگری بیله‌ درق از زیبایی ‌های شهرستان سرعین است.


زندگینامه شهید والامقام « عباس سیاح گنزق»

آدرس =استان اردبیل شهرستان سرعین روستای تاریخی گنزق.

شهید سیاح گنزق حدود هفده ماه از خدمت سربازی اش سپری شده بودکه ندر میدان جنگ طی درگیری با نیروهای بعثی در تاریخ 29/12/1359 یک روز مانده به عید سال 1360 در اثر اصابت ترکش دعوت حق را لبیک می گوید و به آرزوی دیرینه ا ش که مثل سرورش امام حسین (ع) بوده به شهادت می رسد.

شهید والا مقام

 

نام : عباس نام خانوادگی: سیاح گنزق تاریخ تولد: 1338 محل صدور: اردبیل

محل تولد: گنزق شماره شناسنامه : 13477 محل شهادت:اسلام آباد غرب

تاریخ شهادت: 5/12/59 محل ست : گنزق محل دفن: گنزق

شغل شهید: کشاورز میزان تحصیلات شهید: پنجم ابتدائی

زندگینامه شهید

زوج اسمعیل سیّاح و خدیجه اصغری در اواسط دهه ی 1330 شمسی زندگی مشترک خود را در روستای کنزق از توابع شهرستان سرعین پی می ریزند . آقا اسمعیل از سواد ششم ابتدایی قدیم بهره مند بود . امّا همسرش بی سواد بود . محل در آمدشان از طریق کشاورزی بود . بصورت جزئی دامداری هم می کردند .

سال 1338 شمسی بود و خدیجه برای دومین فرزندشان باردار ، خرداد ماه فرا می رسد ؛ ماهی که خدیجه خانم پا به ماه بود . در سیزدهمین روز خرداد خدیجه خانم بارش را در روستای کنزق بر زمین می گذارد . نوزاد به دنیا می آید ؛ نوزادی که پسر بود و مایه ی امید پدر و مادرش در زندگی .

آقا اسمعیل پسرشان را به نام « عباس » مسمّا می کند و برایش به همین نام و به شماره ی 1477 شناسنامه می گیرد .

عباس نرم نرمک می نشیند ، پاورچین راه می رود . می ایستد ، راه می رود و در کانون گرم و پر مهر و محبّت خانواده دوران خردسالی را طی کرده ، در سال 1345 پای در درّه ی کودکی می نهد .

او که هفت بهار از عمرش گذشته بود ، در دبستان روستایشان برای کلاس اول ابتدایی ثبت نام می کند . وی علاقه مند درس خواندن بود و تکالیفش را سر وقت انجام می داد .

عباس کودکی آرام و مهربان بود . با هم سن و سال هایش رفتار مسالمت آمیز داشت و با آنها به بازی های کودکانه می پرداخت .

عباس تا کلاس پنجم ابتدایی تحصیل می کند . دیگر به علت نبود امکانات از جمله نبود مدرسه راهنمایی در روستایشان ترک تحصیل می کند . بنابراین به پدرش در امور کشاورزی و دامداری کمک می کند ، می شود عصای دست پدر .

سال 1351 شمسی بود . عباس درّه ی کودکی را طی کرده ، پای در کمرکش نوجوانی نهاده بود . نوجوانی مومن و نماز خوان بود . بیشتر اوقات از مدرسه به مسجد می رفت ؛ به خصوص در ماههای محرم و رمضان در مسجدحضور می یافت و به عزاداران و نمازگزاران خدمت می کرد ؛ مسجد را جارو می کرد . قند می شکست . استکان می شست . چای می داد . کلاً وی عاشق امام حسین (ع) بود .

وی اخلاق نیکو و حسنه ای داشت . با اعضای خانواده و با اهالی روستا با کمال مهربانی رفتار می کرد . نوجوانی دلسوز بود . گوشه ای از دلش را به مستمندان اختصاص داده بود و تا آنجا که از دستش بر می آمد و در توانش بود ، به آنها کمک می کرد . در روستایشان شخصی بود به نام مشهدی علی که قرآن درس می داد . عباس مدّتی در کلاس درس او حضور یافته و قرآن یاد گرفته بود .

عباس در بحبوحه ی انقلاب اسلامی تازه قدم در قلّه جوانی گذاشته بود . به عمر نوزده ساله بود ؛ عاقل و بالغ بود . می فهمید که اوضاع کشور چگونه هست ؟ امام خمینی (ره) کیست ؟ بنابراین وی تعدادی از جوانان هم سن و سال خودش را جمع می کرد وا ز روستا و شهرستان اردبیل می آمدند و در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت می کردند و حمایت خود را از امام خمینی (ره) و انقلابش اعلام می کردند .

عباس علاوه بر کار کشاورزی و دامداری قبل از رفتن به خدمت مقدس سربازی مدّتی در تهران در کارگاه لوله کشی کارکرده بود ، تقریباً دو سال . با این کار خود توانسته بود که کمی از سنگینی بار زندگی بر گرده ی پدرش را کم نماید .

یکی از دوستان صمیمی عباس ، محمد رضا آزادگان بود که با هم مشترکات زیادی از نظر اخلاقی و فرهنگی داشتند .

تازه انقلاب اسلام به ثمر نشسته بود . پادگانها به دستور امام خالی شده بود . به محض اینکه نظام جمهوری اسلامی بر کُرسی نشست . فرا خوان شد که آنهایی که دوران خدمت سربازیشان فرا رسیده به خدمت مقدس سربازی بیایند تا دوباره پادگان ها برای دفاع از ارزشها و آرمان های انقلاب اسلامی از سربازان دوستدار انقلاب پُر بشود . عباس که دوران سربازی اش فرار رسیده بود ، دم را غنیمت دانسته از طریق ارتش جمهوری اسلامی ایران از شهرستان اردبیل به خدمت سربازی اعزام می گردد . سه ماه دوره ی آموزش نظامی را در کرمان می گذراند . سپس تقسیم می گردد در قالب لشگر 81 زرهی باختران سازماندهی می گردد . مدّتی در کرمانشاه خدمت می نماید . از آنجا به ایلام ، شهر دهلران منتقل می گردد.

اسفند ماه سال 1359 شمسی بود . حدود شش ماه بود که آتش جنگ بعثی ها علیه ایران شعله ور شده بود . قسمت هایی از خاک جنوب و غرب کشور به دست بعثی افتاده بود . ملّت ایران غیورانه در برابر بعثی ایستادگی میکردند . عباس هم دوشادوش همرزمانش در منطقه جنگی میمک با بعثی ها می جنگید . حدود هفده ماه از خدمت سربازی اش سپری شده بود . که ناگهان در میدان جنگ طی درگیری با نیروهای بعثی در تاریخ 29/12/1359 یک روز مانده به عید سال 1360 در اثر اصابت ترکش دعوت حق را لبیک می گوید و به آرزوی دیرینه ا ش که مثل سرورش امام حسین (ع) بوده به شهادت می رسد . پیکر پاکش به شهرستان اردبیل انتقال داده می شود . پس از تشییع در اردبیل به زادگاهش ، روستای کنزق منتقل می گردد و در قبرستان عمومی روستا به خاک سپرده می شود .

روحش شاد

شهید والا مقام

 

 


میلاد نور مبارک ولادت حضرت پیامبر اکرم (ص) و ولادت حضرت امام جعفر صادق(ع)

را برتمام مسلمین جهان تبریک عرض می نمائیم

 

Image result for ‫تولد حضرت رسول اکرم‬‎

میلاد مسعود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله – اول عام الفیل / ۱۷ ربیع الاول

 آخرین پیامبر الهی در 17 ربیع الاوّل از پدری به نام "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادری به نام " آمنه بنت وهب" دیده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منوّرش، جهان تیره و تاریک، به ویژه عربستان را روشن گردانید. پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پیش از تولد فرزندش محمد(ص)، در حالی که همسرش آمنه، به چنین فرزندی، حامله بود، به همراه سایر بازرگانان قریش، جهت سفر تجاری عازم شام گردید و در بازگشت از شام، در یثرب(مدینه منوّره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله، دو ماه و به روایتی هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد(ص) بود. امّا آمنه، مادر گرامی رسول خدا(ص)، که به تقوا، عفت و پاکیزگی در میان بانوان قریش معروف بود، پس از تولد نور دیده‏اش حضرت محمد(ص)، چندان در این دنیای فانی زندگی نکرد. وی، دو سال و چهار ماه و به روایتی شش سال، پس از میلاد رسول خدا(ص)، در بازگشت از یثرب، در مکانی به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد. رسول خدا(ص) پس از تولد، در کفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سید قریش مکه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیر دادن نور دیده‏اش محمد(ص)، در آغاز وی را به "ثویبه"، آزاد شده ابولهب سپرد ولی پس از مدتی وی را به "حلیمه دختر عبدالله بن حارث سعدیه" واگذار کرد. حلیمه، در ظاهر اگر چه دایه وی بود، ولی در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادری کرد. پیامبر اسلام(ص) از دوران کودکی دارای دو نام بود. یکی "محمّد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب، برای وی برگزید و دیگری "احمد" که مادر ارجمندش آمنه، آن را انتخاب کرده بود. از امام صادق)ع( روایت شد که ابلیس، پس از رانده شدن از رحمت الهی، می‏توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهای آسمانی را گوش دهد، تا این که حضرت عیسی (ع) دیده به جهان گشود، از آن پس، ابلیس از سه آسمان فوقانی ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایین‏تر، رفت و آمد می‏کرد. ولی چون حضرت محمد(ص) به دنیا آمد، ابلیس از تمام آسمان‏ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامی شیاطین نیز با تیرهای شهاب از آسمان رانده شدند. هم چنین روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد(ص)، ایوان کسری شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بت‏های مکه سرنگون شدند؛ نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ‏ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانی ایران و مؤبدان بزرگ دربار وی، خواب‏های وحشتناکی دیدند؛ پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ کَثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکْرَهً وَ أصیلاً. گفتنی است که تاریخ نگاران و سیره نویسان شیعه و اهل سنت، با این که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و می‏گویند که آن حضرت در اوّل عام الفیل، برابر با سال 570 میلادی و در ماه ربیع الاوّل دیده به جهان گشود، ولی درباره روز تولد وی، اختلاف نظر دارند. شیعیان، معتقدند که رسول خدا(ص) در روز جمعه، مصادف با 17 ربیع الاوّل، به دنیا آمد و اهل سنت می‏گویند که تولد وی، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل بوده است.اما از این که سال تولد پیامبر(ص) را "عام الفیل" می‏نامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر)ص، یعنی در نخستین روز محرم سال 570 میلادی، فیل سواران "ابرهه" به مکه هجوم آورده و قصد نابودی کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولی با معجزه شگفت الهی سرکوب شدند.

 17 ربیع الاول - زادروز فرخنده امام جعفر صادق (ع) - سال 83 هجری قمری

 امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه، به هنگام طلوع فجر و به روایتی در روز دوشنبه، هفدهم ربیع‏الاوّل سال 83 قمری دیده به جهان گشود و عالم انسانی را با انوار طیّبه خویش تابناک نمود. پدرش امام محمد باقر)ع ( وی را به نام عموی نیاکانش جعفر طیّار(ع)، "جعفر" نام نهاد. حضرت جعفر بن محمد(ع) دارای یک کنیه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنیه غیر معروف به نام‏های " ابواسماعیل" و " ابوموسی" بود. هم چنین، دارای القابی چند بود که معروف‏ترین آن‏ها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل.

 شیعیان و محبّان اهل بیت(ع)وی را به " صادق آل محمد(ص) " می‏شناسند. زیرا آن حضرت، هرگز سخنی جز راست و درست، چیزی نفرمود. پدر ارجمندش ،امام محمد باقر (ع) است که نَسَب وی با دو واسطه به امیر مؤمنان حضرت علی (ع) و با سه واسطه به پیامبر اکرم (ص) منتهی می‏گردد.

مادر گرامی امام جعفر صادق (ع)، فاطمه، معروف به " اُمّ فروه" از ن نیکو سرشت، نیکوکار و نیکورفتار عصر خویش بود. این بانوی باتقوا و متدّین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد ن روزگار خود به شمار می‏آمد و امام صادق(ع) در شأن و مقام وی فرمود: مادرم از نی بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکاری می‏نمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.

امام جعفر صادق (ع) به مدت دوازده سال، حیات با برکت جدّ گرامی‏اش امام زین العابدین (ع) را درک کرد و از مکتب تربیتی و علمی وی بهره وافر یافت. هم چنین، آن حضرت به مدت 32 سال از وجود شریف پدرش امام محمد باقر (ع) برخوردار بود و در تمام رویدادهای مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت. مدت امامت امام جعفر صادق(ع)، 33 سال و ده ماه (از ذی حجه سال 114 تا 25 شوال سال 148 قمری) بود و در ایّام زندگی با برکت خویش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفای اموی و دو تن از خلفای عباسی به شرح ذیل معاصر بود:

1- عبدالملک بن مروان (65 – 86 ق )

 2- ولید بن عبدالملک (86 - 96 ق )

 3- سلیمان بن عبدالملک (96 – 99)

4- عمر بن عبدالعزیز (99 - 101 ق )

5- یزید بن عبدالملک (101 - 105 ق)

 6- هشام بن عبدالملک (105 - 125 ق )

 7- ولید بن یزید (125 - 126 ق )

 8- یزید بن ولید (126 - 126 ق )

 9- مروان بن محمد (126 - 132 ق ) 10

- ابوالعباس سفاح (132 - 136 ق )

11- منصور دوانقی (136 - 158 ق )

گفتنی است که نُه نفر اوّل از طایفه بنی امیه و دو نفر آخر از خاندان بنی عباس بودند و آن حضرت از هر دو طایفه، سختی‏ها و بی‏مهری‏های فراوانی دید؛ اما چون آن امام بزرگوار در انتهای دوران خلافت ستم کارانه امویان و در آغاز خلافت فریب‏کارانه عباسیان می‏زیست، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زمان انتقال خلافت از یک طایفه غاصب، به طایفه غاصب دیگر و سرگرم شدن آنان به یکدیگر، مکتب اهل بیت (ع) را به مسلمانان بشناساند و زمینه ترویج و تبلیغ این مکتب را مهیّا سازد و از این راه، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان نماید.

آن حضرت با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم شاگردانی مبرز، چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفی در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد و جهانیان را با اسلام ناب محمدی (ص) و مکتب حیات بخش اهل بیت (ع) آشنا ساخت. به همین جهت، وی را پایه گذار مذهب "امامیه" دانسته و شعیان امامی اثناعشری را " شیعه جعفری" می‏گویند. سرانجام این امام همام، در 65 سالگی به وسیله زهری که منصور دوانقی، به واسطه عوامل و مزدوران خود در مدینه، به آن حضرت خورانید، مسموم شد و به خاطر شدت زهر، به شهادت رسید. تاریخ شهادت وی، 25 شوال سال 148 قمری می‏باشد. امام موسی کاظم (ع) به همراه سایر فرزندان امام جعفر صادق (ع)، بدن مطهر پدر را پس از غسل، کفن و نماز، در جوار قبر پدر و جدش و عموی پدرش در قبرستان بقیع به خاک سپردند.

 

 


روستای «گنزق» قدمتی دیرینه داره، که نشانه هایی از اون در بقایا و غارهای طبیعی روستا قابل ملاحظه ست. خانه های صخره ای و زیرزمینی که ابعادی متنوع و استقراری ناهمگون دارن، از ویژگی های اصلی این روستا به شمار می رن. برخی از این خانه ها دارای روزنه و نورگیر استوانه ای و برخی دیگر، دایره ای شکل و یا غیرهندسی هستند. در این خانه های صخره ای طاقچه هایی با طاق های قوسی یا کنده کاری تعبیه شده. نمونه نزدیک به این نوع خانه ها رو می شه در بافت سنتی روستای میمند در استان کرمان هم ملاحظه کرد. خانه های صخره ای که در سراشیبی تپه ای به صورت خانه های زیرزمینی و با اشکال مختلف حفاری شدن. جنس این خانه ها از سنگ های رسوبی و ماسه فشرده ست. برخی از منابع آگاهی قدمت این خانه ها را هزارة اول قبل از میلاد نسبت می دن.

 

روستاي گنزق از توابع شهرستان سرعين استان اردبيل، با مختصات جغرافيايي ۴۸ درجه و ۸ دقيقه طول شرقي و ۳۸ درجه و ۹ دقيقه عرض شمالي، در سه کيلومتري شهر سرعين واقع شده است. اين روستا از شمال به اراضي اردي‌موسي، از جنوب به روستاي تاريخي کلخوران، از شرق به روستاي آق‌قلعه و از غرب به شهر توريستي سرعين محدود شده است.

ارتفاع اين روستا از سطح دريا ۱۵۵۰ متر است. روستاي گنزق قدمتي ديرينه دارد، که نشانه‌هايي از آن در بقاياي روستاي قديمي  گنزق و غارهاي طبيعي روستا قابل ملاحظه است. اين روستا در زله سال ۱۳۷۵ به کلي تخريب گرديد و سپس با همکاري مردم و دولت بازسازي شد. مردم روستاي کنزق به زبان آذري سخن مي‌گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.   براساس سرشماري سال ۱۳۷۵، روستاي کنزق ۸۳۳ نفر جمعيت داشته است. جمعيت اين روستا در سال ۱۳۸۵، حدود ۱۰۲۵ نفر گزارش شده است. بيشتر مردم روستا به فعاليت‌هاي زراعي، دامپروري و صنايع دستي اشتغال دارند. گندم، جو، عدس و سيب‌زميني از عمده‌ترين محصولات زراعي اين روستا است. چمن‌زارها و مراتع غني پيرامون روستا، امکان فعاليت‌هاي دامپروري را فراهم آورده است و پرورش دام، جايگاه ارزشمندي در اقتصاد اين روستا دارد.

 پرورش زنبور عسل نيز در روستاي  گنزق رواج دارد. توليد صنايع دستي مانند گليم، جاجيم، فرش، جوراب و شال گردن پشمي در ميان ن و دختران روستايي مرسوم است. روستاي کوهستاني کنزق با بافتي متراکم، در جوار يکي از دره‌هاي زيباي سبلان استقرار يافته است. بافت کلي روستا طرحي منظم و الگويي شطرنجي دارد. خانه‌هاي صخره‌اي و زيرزميني که ابعادي متنوع و استقراري ناهمگون دارند، از ويژگي‌هاي اصلي اين روستا به شمار مي‌روند. برخي از اين خانه‌ها داراي روزنه و نورگير استوانه‌اي و برخي ديگر، دايره‌اي شکل و يا غيرهندسي هستند. در اين خانه‌هاي صخره‌اي طاقچه‌هايي با طاق‌هاي قوسي يا کنده‌کاري تعبيه شده است. در خانه‌هاي جديد روستا مصالح تيرآهن، آجر، سيمان، گچ و سنگ به کار رفته است.

چشم‌انداز کلي روستا تلفيقي از کوه، درخت‌زار و خانه‌هاي صخره‌اي است. بنابراين دو نوع الگوي ست قديمي و جديد در روستا وجود دارد.

روستاي گنزق در دامنه کوه سبلان و در کنار دره‌اي زيبا واقع شده است. يونجه‌زارهاي سرسبز و نيز هواي بسيار تميز و پاک از مهم‌ترين جاذبه‌هاي طبيعي روستا به حساب مي‌آيند. روستای کنزق یکی از مکان های گردشگری استان اردبیل محسوب می شود که در فصول بهار و تابستان میزبان گردشگران بسیاری می باشد .

 روستای گنزق اردبیل از سمت شرق به روستای آق قلعه، از سمت غرب به سرعین، از سمت شمال به اراضی اردی موسی و از سمت جنوب به روستای کلخوران منتهی می شود. این روستا در مدار جغرافیایی 48 درجه و 8 دقیقه طول شرقی و 38 درجه و 9 دقیقه طول شمالی واقع شده و ارتفاع آن از سطح آبهای آزاد 1550 متر است. اغلب مردم روستا به فعالیت های دامداری و کشاورزی و تولید صنایع دستی مشغول هستند. پرورش دام و تولید عسل مهمترین کار در زمینه کسب درآمد برای مردم این روستا به شمار می رود. دختران و ن روستا نیز با تولید صنایع دستی مختلف نظیر فرش، جاجیم، گلیم، جوراب و شال گردن پشمی در زمینه اقتصادی کمک حال خانواده خود می باشند. نشاط آوران به شما پیشنهاد می کند در کنار بازدید از روستای گنزق  سرعین حتما از خواص درمانی چشمه های آبگرم سرعین که جزو جاذبه های گردشگری استان اردبیل می باشند، بهره ببرید.

kanzag sarein

kanzag sarein3

 آرامگاه امام‌زاده سید صادق، «گنزق»که از نظر مردم روستا، از نوادگان امام جعفر صادق (ع) می‌باشد، زیارتگاه روستاییان است. این آرامگاه که روبه‌روی روستای قدیمی«گنزق» قرار دارد، در اثر زله سال ۱۳۷۵ کاملاً تخریب گردید و سپس نوسازی شد. در گذشته بنای این آرامگاه با آجرهای قرمز پخته شده و طرح هشت ضلعی ساخته شده بود. در میان مردم روستا برگزاری مراسم محلی، مذهبی و آیین‌های ملی با استقبال ویژه‌ای همراه است.

 گروه سيري در استان ها: روستاي تاريخي گنزق در سه کيلومتري شهر توريستي سرعين واقع شده است.تاريخ روستاي قديم گنزق جدا از تاريخ آذربايجان به خصوص اردبيل نمي باشد. باتوجه به ناميده شدن آذربايجان به خصوص شرق آن به نام زيکرتو (سنگ شکن )و ساگارتي (ساکنان سرزمين غارهاي سنگي ) در دوره مادها و هخامنشي در هزاره قبل از ميلاد با توجه به انبوه معابد و منازل زير زميني کنده شده در دل سخره ها و تپه هاي باقيمانده از آن دوران بيانگر اين است که اين منطقه بخش وسيعي از سرزمين زيکرتو يا ساگارتي اشاره شده در سنگ نوشته و کتيبه هاي دوران هخامنشي و آثار مورخين مي باشد. محوطه و غارهي اين مکان بر اساس سفال هاي سطحي از دوران عصر آهن مسي بوده است . سفالهاي پراکنده بر سطح تپه نشان دهنده تداوم ست تا دوره اشکاني را شامل ميشود . که از دو قسمت تشکيل شده يکي بر روي بستر تپه اي طبيعي و نسبتا بلند و ديگري به صورت پراکنده در دامنه و داخل روستاي قديم کنزق واقع شده است . ابعاد بزگترين آن به قطر 10 متر و ارتفاع 8 متر و داراي فضاي نشيمن راهرو مسي و اتاقک هاي ويژه که نمونه چنين غارها هايي در کشور بي نظير مي باشد . محوطه و غارهاي تاريخي روستاي کنزق با توجه به فاصله کم از شهر توريستي سرعين داراي قابليت ويژه اي براي احياء ، مرمت و بازسازي بوده که ميتوان به عنوان يک اثر تاريخي و ملي مورد بازديد همگان قرار گيرد . در دوره ساسانيان نيز آذربايجان دوکرسي بنام اردبيل و کنزق داشته است . مردمان آن زمان بر اساس اعتقادات خود معابد آتشکده ها دهها غار زيرزميني ، چله خانه روستاي گنزق و ضمنا آرامگاه امام زاده سيد صادق از نوادگان امام جعفر صادق ميتوان اشاره کرد . به همين منظور از سوي شوراي سياست گذاري محوطه و غارهاي تاريخي کنزق ثبت و به فهرست آثار ملي کشور اضافه شده است . جهت افزايش ماندگاري گردشگران در منطقه توريستي و گردشگري سرعين همچنين معرفي قدمت فرهنگ و آداب رسوم مردم استان اردبيل جهت تسهيل در بازديد و حضور گردشکران در اين منطقه و محوطه باستاني ، تارخي نياز مبرم به برنامه ريزي به شرح ذيل مي باشد .
همچنين با عنايت به موارد اشاره شده دربالا تأثير احياي اين روستاي تاريخي در جذب گردشگر داخلي،خارجي و رونق  اقتصاد منطقه و استان انکار ناپذير مي باشد

Image result for ‫روستای  گنزق‬‎

 


8l7l_پدر_شهید_مدافع_حرم_علی_یزدانی.jpg

 

Image result for ‫تسلیت پدر شهید علی یزدانی گنزق‬‎

okj3_پدر_شهید_2.jpg

 

Image result for ‫شهید علی یزدانی‬‎

 

 q17_پدر_شهید_1.jpg

 

Image result for ‫شهید علی یزدانی‬‎
 

شهید علی یزدانی  گنزق

معرفی شهید

نام و نام خانوادگی : علی یزدانی گنزق

نام پدر: غلامحسین

محل تولد: اردبیل

تاریخ تولد : ۵۷/۶/۲

تاریخ شهادت: ۹۴/۱/۳

محل شهادت: صلاح الدین عراق‬‎

محل دفن:  گار شهدای یافت آباد تهران‬‎

وصعبت تاهل: متاهل‬‎

تعداد فرزندان :2

زندگی نامه

شهید مهندس علی یزدانی در دوم شهریور سال ۱۳۵۷ مصادف با۲۰ رمضان المبارک ۱۳۹۸ در استان اردبیل درشهرسرعین روستای «گنزق» و در خانواده ای متدین و محب اهل بیت علیهم السلام به دنیا آمد. پدرش چون در شبهای قدر متولد شد نامش را علی گذاشت تا همیشه زیر سایه ی ائمه اطهار بزرگ شود و علی وار زندگی کند. دوران کودکی را در اردبیل ودرشهرستان سرعین گذراند و در شش سالگی بهمراه خانواده به تهران آمدند و در محله فلاح  ساکن شدند.


 

  ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون
کننده حالی به حالی دی درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی
اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم . گر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن سال نو مبارک

 

 

 

 

 

سنت های جالب و کهن عید نوروز از کجا آمده اند؟

نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با یکم فروردین ماه، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران ایران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز هم مردم مناطق گوناگون فلات ایران، نوروز را جشن می‌گیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است که امروزه به آن برابری بهاری می‌گویند.

شهر سرعین به عنوان قطب چشمه های آبگرم در نخستین روزهای سال 1398 مملو از مسافران نوروزی شده و حال و هوای ایام عید سال های گذشته دوباره در این شهر گردشگری حاکم شد.

آب های گرم شهرستان سرعین که از زیر زمین جوشیده و حاصل فعالیت پنهان آتشفشان خاموش کوه 4811 متری سبلان است، همه ساله پذیرای خیل کثیری از گردشگران داخلی و خارجی می باشد.
چشمه های آبگرم سرعین هر کدام برای درمان دردها و بیماری های عضلانی و استخوانی، رماتیسم، قلب، اعصاب و روان، چشم، زردی، پوست و. مورد استفاده مسافران قرار می گیرد.
مجتمع آب درمانی سبلان سرعین، آبگرم قره سو (اعصاب سویی)، چشمه گوز سویی (آب چشم)، آبگرم ژنرال (جنرال)، آبگرم گاومیش گلی، آبگرم پهنلو (پهن ‌سو)، آب درمانی بش باجیلار (پنج خواهران)، مجتمع آب درمانی سرعین ایرانیان، مجتمع هتل و آب درمانی قهوه سویی مهمترین مراکز آبگرم سرعین است.
علاوه بر مجتمع ‌های آبگرم متعدد مدرن، تپه باستانی آناهیتا ، مجموعه تفریحی و پیست اسکی آلوارس ، غارهای تاریخی روستای گنزق ،امامزاده سیدصادق گنزق ،قلعه گنزق کهن  ، روستای ییلاقی بیله ‌درق ، دهکده صخره‌ ای ویند کلخوران ، امامزاده عبدالله آتشگاه و سید ابوالقاسم ، آتشکده آذر فریق آتشگاه ، آبشار چشمه گورگور ، دربند ورگه ‌سران ، ییلاقات عشایری در دامنه کوه سبلان ، چشمه معدنی و گازدار روستای ارجستان ، کمپینگ گلدشت و منطقه گردشگری بیله‌ درق از زیبایی ‌های شهرستان سرعین است.


زندگینامه شهید والامقام « عباس سیاح گنزق»

آدرس =استان اردبیل شهرستان سرعین روستای تاریخی گنزق.

شهید سیاح گنزق حدود هفده ماه از خدمت سربازی اش سپری شده بودکه ندر میدان جنگ طی درگیری با نیروهای بعثی در تاریخ 29/12/1359 یک روز مانده به عید سال 1360 در اثر اصابت ترکش دعوت حق را لبیک می گوید و به آرزوی دیرینه ا ش که مثل سرورش امام حسین (ع) بوده به شهادت می رسد.

شهید والا مقام

 

نام : عباس نام خانوادگی: سیاح گنزق تاریخ تولد: 1338 محل صدور: اردبیل

محل تولد: گنزق شماره شناسنامه : 13477 محل شهادت:اسلام آباد غرب

تاریخ شهادت: 5/12/59 محل ست : گنزق محل دفن: گنزق

شغل شهید: کشاورز میزان تحصیلات شهید: پنجم ابتدائی

زندگینامه شهید

زوج اسمعیل سیّاح و خدیجه اصغری در اواسط دهه ی 1330 شمسی زندگی مشترک خود را در روستای گنزق از توابع شهرستان سرعین پی می ریزند . آقا اسمعیل از سواد ششم ابتدایی قدیم بهره مند بود . امّا همسرش بی سواد بود . محل در آمدشان از طریق کشاورزی بود . بصورت جزئی دامداری هم می کردند .

سال 1338 شمسی بود و خدیجه برای دومین فرزندشان باردار ، خرداد ماه فرا می رسد ؛ ماهی که خدیجه خانم پا به ماه بود . در سیزدهمین روز خرداد خدیجه خانم بارش را در روستای کنزق بر زمین می گذارد . نوزاد به دنیا می آید ؛ نوزادی که پسر بود و مایه ی امید پدر و مادرش در زندگی .

آقا اسمعیل پسرشان را به نام « عباس » مسمّا می کند و برایش به همین نام و به شماره ی 13477 شناسنامه می گیرد .

عباس نرم نرمک می نشیند ، پاورچین راه می رود . می ایستد ، راه می رود و در کانون گرم و پر مهر و محبّت خانواده دوران خردسالی را طی کرده ، در سال 1345 پای در درّه ی کودکی می نهد .

او که هفت بهار از عمرش گذشته بود ، در دبستان روستایشان برای کلاس اول ابتدایی ثبت نام می کند . وی علاقه مند درس خواندن بود و تکالیفش را سر وقت انجام می داد .

عباس کودکی آرام و مهربان بود . با هم سن و سال هایش رفتار مسالمت آمیز داشت و با آنها به بازی های کودکانه می پرداخت .

عباس تا کلاس پنجم ابتدایی تحصیل می کند . دیگر به علت نبود امکانات از جمله نبود مدرسه راهنمایی در روستایشان ترک تحصیل می کند . بنابراین به پدرش در امور کشاورزی و دامداری کمک می کند ، می شود عصای دست پدر .

سال 1351 شمسی بود . عباس درّه ی کودکی را طی کرده ، پای در کمرکش نوجوانی نهاده بود . نوجوانی مومن و نماز خوان بود . بیشتر اوقات از مدرسه به مسجد می رفت ؛ به خصوص در ماههای محرم و رمضان در مسجدحضور می یافت و به عزاداران و نمازگزاران خدمت می کرد ؛ مسجد را جارو می کرد . قند می شکست . استکان می شست . چای می داد . کلاً وی عاشق امام حسین (ع) بود .

وی اخلاق نیکو و حسنه ای داشت . با اعضای خانواده و با اهالی روستا با کمال مهربانی رفتار می کرد . نوجوانی دلسوز بود . گوشه ای از دلش را به مستمندان اختصاص داده بود و تا آنجا که از دستش بر می آمد و در توانش بود ، به آنها کمک می کرد . در روستایشان شخصی بود به نام مشهدی علی که قرآن درس می داد . عباس مدّتی در کلاس درس او حضور یافته و قرآن یاد گرفته بود .

 

عباس علاوه بر کار کشاورزی و دامداری قبل از رفتن به خدمت مقدس سربازی مدّتی در تهران در کارگاه لوله کشی کارکرده بود ، تقریباً دو سال . با این کار خود توانسته بود که کمی از سنگینی بار زندگی بر گرده ی پدرش را کم نماید .

یکی از دوستان صمیمی عباس ، محمد رضا آزادگان بود که با هم مشترکات زیادی از نظر اخلاقی و فرهنگی داشتند .

تازه انقلاب اسلام به ثمر نشسته بود . پادگانها به دستور امام خالی شده بود . به محض اینکه نظام جمهوری اسلامی بر کُرسی نشست . فرا خوان شد که آنهایی که دوران خدمت سربازیشان فرا رسیده به خدمت مقدس سربازی بیایند تا دوباره پادگان ها برای دفاع از ارزشها و آرمان های انقلاب اسلامی از سربازان دوستدار انقلاب پُر بشود . عباس که دوران سربازی اش فرار رسیده بود ، دم را غنیمت دانسته از طریق ارتش جمهوری اسلامی ایران از شهرستان اردبیل به خدمت سربازی اعزام می گردد . سه ماه دوره ی آموزش نظامی را در کرمان می گذراند . سپس تقسیم می گردد در قالب لشگر 81 زرهی باختران سازماندهی می گردد . مدّتی در کرمانشاه خدمت می نماید . از آنجا به ایلام ، شهر دهلران منتقل می گردد.

اسفند ماه سال 1359 شمسی بود . حدود شش ماه بود که آتش جنگ بعثی ها علیه ایران شعله ور شده بود . قسمت هایی از خاک جنوب و غرب کشور به دست بعثی افتاده بود . ملّت ایران غیورانه در برابر بعثی ایستادگی میکردند . عباس هم دوشادوش همرزمانش در منطقه جنگی میمک با بعثی ها می جنگید . حدود هفده ماه از خدمت سربازی اش سپری شده بود . که ناگهان در میدان جنگ طی درگیری با نیروهای بعثی در تاریخ 29/12/1359 یک روز مانده به عید سال 1360 در اثر اصابت ترکش دعوت حق را لبیک می گوید و به آرزوی دیرینه ا ش که مثل سرورش امام حسین (ع) بوده به شهادت می رسد . پیکر پاکش به شهرستان اردبیل انتقال داده می شود . پس از تشییع در اردبیل به زادگاهش ، روستای گنزق منتقل می گردد و در قبرستان عمومی روستا به خاک سپرده می شود .

روحش شاد

شهید والا مقام

 

 


نمایشگاه صنایع دستی زمستانی در روستای «گنزق» سرعین دایر می شود

نمایشگاه صنایع دستی زمستانی در گنزق سرعین دایر می شود

سرپرست معاونت صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اردبیل از برپایی نمایشگاه صنایع دستی زمستانی در روستای تاریخی گنزق سرعین خبر داد.

Image result for ‫زمستان کنزق‬‎

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

newvertex لوازم يدکي دوسان Mandy پله گرد، پله پیچ، پله دکوراتیو، 09123909044 دکوراسیون داخلی صنایع دستی FORGIVE ME MY LOVE (منو ببخش عشقم) انگشتر و سنگ قیمتی پسری درتنهایی من